اشتراک با دوستان

متن ترانه

تو که آسمون من بودی
رو زمین چرا نشستی
روی دستای غریبه
بال پروازت رو بستی
تو یه کهکشون نوری
توی ظلمت نگاهش
حیف تو نیست که بسوزی
پای دنیای سیاهش
تو که ماه شب تاری
واسه ی این دل بیتاب
حیف تو نیست که بشینی
چشم به راهش زیر مهتاب
دست سردش رو گرفتی
توی دستای نجیبت
حیف تو نیست که روی دستاش
بشینه عطر وجودت
حیف تو که با غریبه ها باشی
حیف تو که رو دستشون رها شی
حیف که بری دیگه بی تو میمیرم
حیف که نمی شه دستا تو بگیرم
حیف تو که با غریبه ها باشی
حیف تو که رو دستشون رها شی
حیف که بری دیگه بی تو میمیرم
حیف که نمی شه دستا تو بگیرم
اون غریبه چی میدونه
از شکوه رنگ چشمات
حیف تو نیست که بذاری
همقدم شه پای حرفات
دست سردش رو گرفتی
توی دستای نجیبت
حیف تو نیست که روی دستاش
بشینه عطر وجودت
حیف تو که با غریبه ها باشی
حیف تو که رو دستشون رها شی
حیف که بری دیگه بی تو میمیرم
حیف که نمیشه دستا تو بگیرم
حیف تو که باغریبه ها باشی
حیف تو که رو دستشون رها شی
حیف که بری دیگه بی تو میمیرم
حیف که نمیشه دستا تو بگیرم
تو که آسمون من بودی
رو زمین چرا نشستی
روی دستای غریبه
بال پروازت رو بستی
تو یه کهکشون نوری
توی ظلمت نگاهش
حیف تو نیست که بسوزی
پای دنیای سیاهش

احسان تهرانچی حیف تو