اشتراک با دوستان

متن ترانه

تو زندگی ت سرزده پیدا شدم
میخواستم عاشق نشم اما شدم
تموم لحظه هامو دوره کردم
قرار گذاشتم دیگه برنگردم
قرار گذاشتم با غمت تا کنم
نبینمت امروز و فردا کنم
من نباید آدم سابق بشم
من نباید دوباره عاشق بشم
چشمای تو کار خودش رو کردو
تونست بلرزونه دل یه مردو
حال و هوام خیلی عجیب غریبه
عجب گرفتاری شدم غریبه
چشمای تو کار خودش رو کردو
تونست بلرزونه دل یه مردو
حال و هوام خیلی عجیب غریبه
عجب گرفتاری شدم غریبه
من از تب و عشق و جنون میترسم
از فردای هر دوتامون میترسم
خندیدنش به گریش نمی ارزه
پس نباید دست و دلم بلرزه
من از تب و عشق و جنون میترسم
از فردای هر دوتامون میترسم
خندیدنش به گریش نمی ارزه
پس نباید دست و دلم بلرزه
چشمای تو کار خودش رو کردو
تونست بلرزونه دل یه مردو
حال و هوام خیلی عجیب غریبه
عجب گرفتاری شدم غریبه
چشمای تو کار خودش رو کردو
تونست بلرزونه دل یه مردو
حال و هوام خیلی عجیب غریبه
عجب گرفتاری شدم غریبه

امیرمسعود سرزده