متن ترانه

من گرفتارم و تو گرفتاری

من غمی دارم و تو غمی داری

وای از جدایی

خون شد از دوری گشت قلب بیمارم

روز و شبی این جمله گشته تکرارم

پس کی میایی، پس کی میایی

وای از آتش فراغ و هجران

که بی امان نشسته بر جان

زبانه می‌کشد فراوان

شکسته قامتم ز دوری

تا کی تحمل صبوری

بدون او چه شوق و شوری

من گرفتارم و تو گرفتاری

من غمی دارم و تو غمی داری

وای از جدایی

خون شد از دوری گشت قلب بیمارم

روز و شبی این جمله گشته تکرارم

پس کی میایی، پس کی میایی

دل به تمنای رُخش در تب و تاب است

عمر گران بی رخ او رنج و عذاب است

مرحم این درد جدایی به دل ریش

ناله ی محزون نی و بانگ رباب است

من گرفتارم و تو گرفتاری

من غمی دارم و تو غمی داری

وای از جدایی

خون شد از دوری گشت قلب بیمارم

روز و شبی این جمله گشته تکرارم

پس کی میایی، پس کی میایی

بابک رادمنش وای از جدایی