اشتراک با دوستان

متن ترانه

شب غربت کبوتر بچه ها
واسشون تا صبح بایدشمع سوزوند
شب گریه کردنای بی صدا
واسشون تا صبح بایدشمع سوزوند
یه صحرا کبوتر
که آتیش گرفته پروبالشون
دل هیچ کسی هم
جز آتیش نسوخته به احوالشون
رو این شعله ها کاشکی بارون بباره
رو داغ شقایق هم مرحم بزاره
یه دسته کبوتر های بی پناهو
یکی یکی از لونشون در بیاره
باغ سپیدار یه روزخونشون بود
روی شونشون کفترهالونشون بود
حالا اون درختاروطوفان شکسته
کبوترها ویلون شدن دسته دسته
شب غربت کبوتر بچه ها
واسشون تا صبح باید شمع سوزوند
شب گریه کردنای بی صدا
واسشون تا صبح باید شمع سوزوند
یه صحرا کبوتر
که آتیش گرفته پروبالشون
دل هیچ کسی هم
جز آتیش نسوخته به احوالشون
رو این شعله ها کاشکی بارون بباره
رو داغ شقایق هم مرحم بزاره
یه دسته کبوتر های بی پناهو
یکی یکی از لونشون در بیاره
باغ سپیدار یه روزخونشون بود
روی شونشون کفترهالونشون بود
حالااون درختاروطوفان شکسته
کبوترها ویلون شدن دسته دسته

بنیامین بهادری شب غربت