حسامالدین سراج: این شرایط به سود بشریت است؛ چون درسهای بزرگی میگیرد
«حسامالدین سراج» در اولین شب از ماه رمضان کنسرت آنلاین «بوی بهشت» را به صورت آنلاین اجرا کرد.
به گزارش اخبار موسیقی واوموزیک ، در ابتدای این کنسرت که همزمان با آغاز ماه رمضان بود، سراج و رضا امیرخانی (نویسنده و منتقد ادبی)، لحظاتی را به صحبت درباره خاطرات خود از گذشته، درباره ماه رمضان و سپری کردن دوران شیوع کرونا بیان کردند.
سراج در ابتدای صحبتهایش با ابراز امیدواری نسبت به قبول طاعات و عبادات مردم و اینکه ماه رمضان که مبارک است تاثیر بسیار خوبی بر زندگی اجتماعی ما داشته باشد، اضافه کرد: «سحر که بیدار میشدیم دعای سحر را با صدای محمد ربیعی میشنیدیم که صدایش به نوعی برای مردم خاطرهانگیز شده بود. حتی حالا نیز که صدای او را میشنوم به یاد سحرهای آن دوران میافتم. فرم دعا خواندن او به صورت غیرمستقیم به مردم القا میکرد که اذان صبح تا چند دقیقه دیگر خوانده میشود. خدا او را رحمت کند. امیدوارم یاد و خاطرهشان گرامی باشد. اکنون حسرت بزرگانی که در گذشته از دست دادهایم و آنطور که باید نتوانستیم به آنها خدمت کنیم را میخوریم. امیدوارم هر جا که هستند دلشان خوش باشد و یاد و خاطرهشان خوش باشد. ایشان در برنامه گلها نیز اجرا میکرد و دعای ربنایی میخواند که من و برادرم با آن تمرین میکردیم.»
سراج درباره یکی از خاطرات خود در دهه ۶۰ به منظور به تصویر کشیدن عشقی که آن زمان هنرمندان در کار خود داشتند اظهار کرد: «در سال ۵۹ قرار بود تصنیف «به راه عاشقی»، را بخوانم. با برادرم به سمت استودیو رفتیم که یک گلوله ساچمهای که به گمانم سمی بود به چشمش خورد و از آن به بعد دیدش خیلی کم شد. همان روز به استودیو رفتم و صدابردار متوجه شد که حالم خوب نیست و پس از تعریف ماجرا برایش به من گفت به خانه بروم. شب نمیتوانستم بگویم که برادرم کجاست و به پدرم گفتم که خانه یکی از دوستانش است. برادرم شب بعد هم نیامد و پدرم اشک میریخت که آخر به او گفتم چه شده است. کلیه کارهای آن زمان با جان و دل نوشته شده است و وقتی میگویی که به راه عاشقی قدم بگذار باید آن را حس کنی. فضا، فضایی بود که اقتضا میکرد که کار جدی ساخته شود.»
او همچنین دربارهی بیماری «کرونا» بیان کرد: «یکی از بزرگترین ظلمهایی که کرونا به بشریت کرده این است که ما را دچار فاصله گذاری اشتباهی کرده است؛ یعنی ما از هم دور میشویم و مثلا نمیتوانیم با آشنایان و دوستان خود دست بدهیم که امری سخت است، با این وجود کرونا درسهای بزرگی به بشریت داد. با شیوع کرونا یاد گرفتم که چگونه تمیزتر باشم و مراعات دیگران را بکنم. یاد گرفتم که بیرون بیایم و هوای تازه بخورم چون قبلا این کار را نمیکردم. یاد گرفتم که در فضای بدون ترافیک رانندگی کنم. اینها همه لطف خداست. درست است که عدهای از بین میروند و ما هم تسلیت میگوییم، ولی این شرایط به سود بشریت است؛ چون بشریت درسهای بزرگی یاد میگیرد. یکی از دوستان میگفت که چرا این اتفاقات تلخ رخ میدهد. به ذهنم رسید، نقل است که قرار بود در زمان یکی از پیامبران عذابی نازل شود و خداوند به آن پیامبر فرمود که یک هفته دیگر عذاب نازل میشود و او نیز به مردمش گفت ولی پس از یک هفته عذاب نازل نشد. پیامبر گفت که اکنون من بدقول میشوم ولی خداوند به او فرمود، از آن زمان که تو به آنها گفتی، مردم به هم کمک و مهربانی کردند و وقتی اینها با خود مهربان هستند من با آنها مهربان نباشم؟»
پس از صحبتهای سراج، امیرخانی نیز عنوان کرد: «بسیار خوشحالم شب اول ماه رمضان افطار را اینجا هستم و روزهام را اینجا باز میکنم. اولین سحری که همراه خانواده خوردم با جنگ تحمیلی همزمان شده بود. در ساعاتی کنار هم مینشستیم که دیگر ممکن نبود آن ساعات را تجربه کنیم. از نظر من این فضا مملو از احساسات گذشته و خاطرات دلنشین و فراموش نشدنی است.»
امیرخانی همچنین درباره دلایل موفقیت حسامالدین سراج تصریح کرد: «سراج در محلی بزرگ شده است که ریشههای موسیقی در آن جریان داشته است و من نیز قبل از نویسندگی دنباله رو همان جریان بودم.»
او در بخش دیگری از سخنانش درباره شیوع بیماری کرونا گفت: «چندی پیش ویدیویی از یک آهو در ساحل غربی در ایالات متحده امریکا دیدم. ذوق این حیوان از اولین تجربه خود از دیدن دریا مرا به یاد اولین تجربه دیدن فرزندم از دریا انداخت و پس از آن به گریه افتادم. با خودم میگفتم که در سالها قسمتی از حق این حیوان را گرفته بودیم و آنها نیز مخلوقات خدا هستند و حق دارند.»
پس از این گفتوگوها نوبت به اجرای حسامالدین سراج رسید. او به صورت زنده با همنوازی تنبور که برای لحظاتی نوای ایرانی را روی ساز خود پیاده میکرد، خواند «ارغنون ساز فلک رهزن راه هنر است».
پس از آن گروه نوازندگان به کار اضافه شده و همزمان که با ریتمی تندتر از قطعه پیشین، سازهای ایرانی را مینواختند، میخواندند «الا ای پیر فرزانه مکن عیبم زمیخانه که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم».
در ادامه صدای سراج با سازها درآمیخت و به تنهایی این بیت را میخواند. این خواننده در ادامه این غزل از حافظ را خواند که «سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی/ چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم».