متن ترانه

آتش عشق است کاندر نی فتاد / جوشش عشق است کاندر می فتاد

نی حدیث راه پر خون می کند / قصه های عشق مجنون می کند

نی حریف هر که از یاری برید / پرده هایش پرده های ما درید

هر که را جامه ز عشقی چاک شد / او ز حرص و عیبِ کلّی پاک شد

شاد باش ای عشق خوش سودای ما / ای طبیبِ جمله علّت های ما

جسمِ خاک از عشق بر افلاک شد / کوه در رقص آمد و چالاک شد

چون نباشد عشق را پروای او / او چو مرغی ماند بی پَر ، وایِ او

عشق زنده در روان و در بصر / هر دمی باشد ز غنچه تازه تر

در نگنجد عشق در گفت و شنید / عشق دریایی است قعرش ناپدید

محرمِ این هوش جز بی هوش نیست / مر زبان را مشتری جز گوش نیست

حسام الدین سراج آتش عشق