متن ترانه

کیست این پنهان مرا در جان و تن کز زبان من همی گوید سخن
این که گوید از لب من راز کیست بنگرید این صاحب آواز کیست؟
گوید او چون شاهدی صاحب جمال حسن خود بیند به سر حد کمال
از برای خود نمایی صبح و شام سر برآرد گهز برزن گه ز بام
با خدنگ غمزه صید دل کند دید هر جا طایری بسمل کند
گردنی هر جا درآرد در کمند تا نگوید کس : اسیرانش کم اند
ماسوی آیینه آن رو شــدنــد مظهر آن طلعت دلجو شدند
پس جمال خویش در آیینه دید روی زیبا دید و عشق آمد پدید
خوش پریشان با منش گفتارهاست در پریشان گوییش اسرارهاست
کیست این گویا و شنوا در تنم ؟ باورم یا رب نیاید کاین منــم
پس جمال خویش در آیینه دید روی زیبا دید و عشق آمد پدید

حسام الدین سراج راز نهفته