اشتراک با دوستان

متن ترانه

خبری از تو و برگشتن نیست من دیگه پنجره رو می بندم
تو آینه زل می زنم به صورتم من دارم برای کی می جنگم
خیلی حرفا واسه گفتن دارم واسه عکسی که ازت جا مونده
تو مقصر همه دردامی که همه وجودم و سوزونده
با سکوت کاغذم باز امشب قلمم به گریه افتاد و نوشت
با دستایی که همش می لرزید واست این درده دلا رو می نوشت
توی عکست هم بهم می خندی تو روزایی که همش اشک چشات
واسه زخمی که ازت خوردم من حتی زندگی دیگه سخته برام
خبری از تو و برگشتن نیست من دیگه پنجره رو می بندم
تو آینه زل می زنم به صورتم من دارم برای کی می جنگم
خیلی حرفا واسه گفتن دارم واسه عکسی که ازت جا مونده
تو مقصر همه دردامی که همه وجودم و سوزونده
با سکوت کاغذم باز امشب قلمم به گریه افتاد و نوشت
با دستایی که همش می لرزید واست این درده دلا رو می نوشت
توی عکست هم بهم می خندی تو روزایی که همش اشک چشات
واسه زخمی که ازت خوردم من حتی زندگی دیگه سخته برام

حمید عسگری و امین قاضی مقصر