اشتراک با دوستان

متن ترانه

دیشب دوباره اومدی
در خواب نازم نازنین
سرشار عطر جامه ات شد خانه ی من
از انتهای کوچه شهر
چون سایه ای کردی گذر
من موندم و افسانه ی راز نگاهت
دریای چشمان تو را
غرق تماشا می شوم
باز آ دمی تا سر نهم بر دامن تو
من چون کویرم نازنین
بر من ببار ای بهترین
بر من ببار شاید دوباره جان بگیرم
تو مثل فریادی من سکوت صحرا
تو شور امیدی حسرتم من اما
شهرزاده ی رویای شب ها
من مثل مردابم تو غرور دریا
من قهر دیروزم تو شکوه فردا
تو مثل مهتابی سراپا
با شاخه های یاسمن
تاجینه ها در بر سرت
از خواب من دامن مکش ای نازنینم

خشایار اعتمادی شهرزاد شب