متن ترانه

آنچه در گذشته کردم چون به یادم آید

ناله ها ز حسرت تا گردون از نهادم آید

هر چه با صفاتر بودم جز جفا ندیدم

کی شود که روزی یا شامی بر مرادم آید

در بهار عشق و مستی من شد فسانه رنج هستی من

دگر خزان گشته بهارم کجا برم این دل زارم

چه میشود آخر کارم همدمی ندارم

هر جا دامی در سر راهم زین همه صیادم

من چون مرغی در پی دانه در دام افتادم

من عاشقم با یاد او خرسندم

با موی او پیوسته باشد پیوندم

شمعم میان اشک و آتش میخندم

لب از شکایتها فرو میبندم

داریوش رفیعی آنچه که در گذشته کردم