متن ترانه

شکل دوری تو دوری تنم از جان بود
حال من حال گلی غم زده در طوفان بود
بی تو دلتنگی خود را همه شب باریدم
پنچه در پنجه ی بارون بودنم را دیدم
نفسم را به تو بخشیدمو تو دور شدی
از فداکاری من بود که تو مغرور شدی
همه ی شهر شده شاهد ویرانی من
تو کجایی تو کجایی قاتل جانی من
بی تو هر شب من مشغولم به هوایت
میپیچد زنگ صدایت میلرزد دل دیوانه برایت
بی تو هر شب زده باران در چشمانم
رخنه کرده عشقت در جانم آه از آشوب این بغض پنهانم
بی تو از هر کس دیگر دلم آشوب تر است
قفس از خانه ی تنهایی من خوبتر است
رفتنت قلب شکسته ی مرا داد به غم
موژه بر هم زدنی زندگیم ریخت بهم
خواستی فاصله ما بین تو و من باشد
اخر عشق منو تو نرسیدن باشد
خواستی هر چی نمیخواستم از تقدیرم
گفته بودم که در این فاصله ها میمیرم
بی تو هر شب من مشغولم به هوایت
میپیچد زنگ صدایت میلرزد دل دیوانه برایت
بی تو هر شب زده باران در چشمانم
رخنه کرده عشقت در جانم آه از آشوب این بغض پنهانم

در بحث شرکت کنید
دیدگاه شما

کامران مولایی قاتل جانی