اشتراک با دوستان

متن ترانه

هرچه که از عشق گفتی عاقبت انکار کردی
مگه تو مرهم نبودی تو مرا بیمار کردی
آرزوهایم برایت همگی نقش بر آب شد
تک تک خاطره هایت بی تو حسرت و عذاب شد
هرچه ماندم خبری از تو نیامد من از این بی خبری پیرم درآمد
هرچه ماندم دلبر روزای شیرین تو نیامدی و من صبرم سر آمد
کاش میدیدی که بی تو من چه دردی میکشم
هر کجا یادت میفتم آه سردی میکشم
بی محابا با تو بودم جان من رفتی چرا
حرف رفتن را که گفتی ناگهان کشتی مرا
هرچه ماندم خبری از تو نیامد من از این بی خبری پیرم درآمد
هرچه ماندم دلبر روزای شیرین تو نیامدی و من صبرم سر آمد
هرچه که از عشق گفتی عاقبت انکار کردی مگه تو مرهم نبودی تو مرا بیمار کردی

حمید هیراد پیرم درآمد