اشتراک با دوستان

متن ترانه

حیف اون روزای خوبی که سوختم و ساختم به پای تو
ساده بودم و دل به تو بستم , نشستم به پای تو
برو برو دیگه نمی خوام همدم , آره اینو دل میگه
خاطراتتم بردارو ببر دیگه نمی شینم واست چشم به در
آخه چرا قلبم باید بشه بازیچه , میخوام بگم بالاخره من یه رازی که…
تاحالا نگفته بودم ولی واجب شده , نمیشنوی من بعد که میلاد عاشق شده
اونقدر عاشق پره که می خوام مال من , نباشه کسی چون نمیرم دنبال هرکسی که
به دروغ میگه عشقشو خوب میشناسه
منو میخوای؟ دیگه زمان خوب نیست واسه برگشتن تو
به من چه که دوری از من و قلبم که ضربه روحی خوردم
عاشق شدن نمیشه زوری , ایکاش که قلبمو نمیشکوندی
برو دیگه صدام نکن , بهتره تنهام بذاری
میخوام فراموشت کنم اگه خود تو بذاری
دیگه دست رو دلم نذار , طاقت نمونده واسه من
جوونیمو ازم گرفتی , در به دری شد یار من
همیشه اشک می ریختم تو شبایی که تو
نبودی پیشم من تو تنهایی چطور
باید سر می کردم , تو یه دردی حتما
تو نبودت من نمیگم که برمیگردم
چونکه خستم بس که نامردی دیدم
فکر نکن بی تو ء نامرد دیگه میمیرم
مگه تو خواب ببینی دوباره عاشق شدم
چونکه دیگه نیست آدم صادق دورم
برو دیگه صدام نکن , بهتره تنهام بذاری
میخوام فراموشت کنم اگه خود تو بذاری
دیگه دست رو دلم نذار , طاقت نمونده واسه من
جوونیمو ازم گرفتی , در به دری شد یار من

رضایا برو دیگه