اشتراک با دوستان

متن ترانه

آخر یک نفر خسته و تنها ماند
آخر بغض من پیش دلت جا ماند

بی تو آدم سابق نشدم
من دگر عاشق نشدم بردی هوای مرا

حیف که ماجرای هم نشدیم
ما برای هم نشدیم بردی تو جان مرا

پرپر کردم گل باغ غرورم را
تا در دستان تو باشد دل تنها

چنان کشتی دل غرق نگاهت شد
که رفت از یاد من غم های این دنیا

پرپر کردم گل باغ غرورم را
تا در دستان تو باشد دل تنها

چنان کشتی دل غرق نگاهت شد
که رفت از یاد من غم های این دنیا

به تقاص کدام کار من شده است غم تو یار من
چه خزان بدیست بهار من

نکند ببری از یادم چه کنم ندهی بر بادم
دل تو نرسید به فریادم

پرپر کردم گل باغ غرورم را
تا در دستان تو باشد دل تنها

چنان کشتی دل غرق نگاهت شد
که رفت از یاد من غم های این دنیا

پرپر کردم گل باغ غرورم را
تا در دستان تو باشد دل تنها

چنان کشتی دل غرق نگاهت شد
که رفت از یاد من غم های این دنیا

رضا بهرام آدم سابق