رضا شیری و یاسر بینام و حمید فریزند بیا با من

متن ترانه

هنوز این خاک یادش هست که خون داده برای چی
هنوز این خاک یادش هست جوون داده برای چی
هنوز این خاک یادش هست با اینکه اون روزا بد بود ولی بازم تو یادش هست
خیابوناش پر مرد بود
هنوزم پیرمردا که جوونای قدیمی اند تا یکی رو زمین افتاد واسه یاری سری میرن
ولی ما چی ما همونیم که یه عمر تو خواب مردیم
ما همونیم که گذشته رو از یاد بردیم
من اینقد بد شدم انگار و دنیام اینقد کوره
که هفتاد آسمون انگار خدا از زندگیم دوره
کجای حرف ما بوده
کجای رسم آدمهاست همه دنیارو گشتم فقط این رسم ما تنهاست
که وقتی آدمیت رو شغالها بردنو خوردن
فقط من سیر باشم بقیه مردنم مردن
کجا مردای با غیرت
یه دختر بچه آرامش دارن پای کی میریزن به قرص صورت ماهش
هنوز این خاک دلش میخواد که ما یک قوم با هم شیم
هنوزم آرزوم اینه که منو تو هر دو آدم شیم
این آخر دنیاست بیا با من
از مردم این شهر بوی جرم میخیزد
دیدم خودم آرامش از این شهر پر میزد
دیدم کسی را که به جای قطره ی باران بر صورت گلهای باغ اسید میریزد
دیدم خدارا که چقدر دلگیر بود امروز
دیدم دل عروسکامون پیر بود امروز
من مطمئنم که خدا هم پا به پای ما با حادثه های زمین درگیر بود امروز
دیدم که شیطان در دل این شهر میرقصد
دیدم دلایی که شدن آلوده بیش از حد
دیدم که مردم از خزون تصور میگیرند
تصویر گلهایی که میسوزندو میمیرند
این آخر دنیاست
این آخر دنیاست بدون شک
بیا با من خیلی خدا تنهاست بدون شک
بدون شک بیا با من
باید از این راهی که رفتم دیگه برگردم
امروز صدای صور اسرافیلو حس کردم

در بحث شرکت کنید
دیدگاه شما

رضا شیری و یاسر بینام و حمید فریزند بیا با من