اشتراک با دوستان

متن ترانه

بازم من تک وتنها میون غمها روی این صندلی رفتم تو فکر فردا
تو روبرومی یه قصه ی تازه نگام میکنی وبخودت میگی میبازه
میخندی زوری اماتو خیلی دوری تو خیالت یه نقشه که چطور چجوری
بری تو مغزم فکر میکنی که هرزم اما نمیدونی که بخودم زیر قرضم
به زور میخندی واسه پرکردن لحظه کاش بدونی خنده هات واسم نمی ارزه
آره بازم یه بازی کثیف و بی حرمت من و تو و روزهای سرد و بی روح غربت
زورکی نخند عزیزم میدونم اومدی بازی
نمیخوام این آخرین بازی زندگیم ببازی
خودتو راحت کن و فکر کن که جبران گذشته است
ازمنم میگذره اما به دلت چاله نسازی
اومدی بشکنی بشکن از من ساده چی مونده
قبل تو هرکی بوده تمومه تار وپود سوزونده
توهم از یکی دیگه سوختی میخوای تلافی باشه
بیا این تو و دل و باقی احساسی که مونده
دل ما اونقده پاره است موندنش مرگ دوباره است
آسمون سینه ما خیلی وقته بی ستاره است
همینی که باقی مونده واسه دلخوشی تو بشکن
تیکه تیکه هامو بردن آخرینشم تو بکن
نمیخوام بگذره عمری خسته شی واسه فریبم
یقتو نمیگیره هیچکس آخه من اینجا غریبم
بزن و برو عزیزم مثل هرکس که زد و برد
طفلی این دل که همیشه به گناه دیگرون مرد
فکر میکنی زرنگی با دل سنگی اما توی چشمهات داد میزنه دو رنگی
این دل خسته دیگه چشم از دنیا بسته خیلی وقته که مرده و دیگه شکسته
آره دل تو کینه اینو دلم میبینه اما خیالی نیست رسم این دنیا همینه
فکرکن که بردی این بازی حقیرو هنر نمیکنی میکشی دل پیرو
نفرتت رو از غریبه سریک غریب خراب کن
خنده کوتاهمم رو بیا گریه کن عذاب کن
مهمم نیست که چه جرمی یا گناهی این سزاشه
باقی دلم یه مشت خاک همینم میخوام نباشه
عقده های یک شکسترو خالی کن سر دل من
دیگه متروک مونده وسرد خاک پیر ساحل من
از نگاههات خوب میفهمم که توفکرت یک فریبه
بازی بسه پاشوبشکن من غریبوتو غریبه
دل ما اونقده پاره است موندنش مرگ دوباره است
آسمون سینه ما خیلی وقته بی ستاره است
همینی که باقی مونده واسه دلخوشی تو بشکن
تیکه تیکه هامو بردن آخرینشم تو بکن
نمیخوام بگذره عمری خسته شی واسه فریبم
یقتو نمیگیره هیچکس آخه من اینجا غریبم
بزن و برو عزیزم مثل هرکس که زد و برد
طفلی این دل که همیشه به گناه دیگرون مرد

رضا صادقی بشکن