اشتراک با دوستان

متن ترانه

مستانه و دیوانه بسویت بدوم خانه به خانه
زد غنچه جوانه یارا تونشان ده
اثری یا كه نشانه
عاشق شده ام بی خودم از خود
به فدایت سر و جانم بكنم یاد تو جانم
شده این عشق تمنای روانم
در حسرت دیدار تو دستان نیازم ای رمز نمازم
یارا بنما یك نظری سوی نیازم من غرق نیازم
من مست وصال تو شدم عاشق و پروانه شدم
سائل و آواره شدم در طلبت ای گل زیبا
دردانه ی دیبا
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
درحق حال هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست
بر در میخانه رفتن كار یك رنگان بود
خود فروشان را به كوی می فروشان راه نیست

رضا صادقی مستانه و دیوانه