اشتراک با دوستان

متن ترانه

پایه یه فرار من باش از تو این شهره خود آزار
بو گرفته این تمدن بیا برگردیم توی غار
بیا برگردیم به جنگل مثل انسان نخستین
شیمایی شدم اینجا توی این هوای سنگین
فقط عاشقه تو هستم توی این شهر درندشت
پاییه فرار من باش رفتنی بدون برگشت
مهریت یه ابر زخمی شیربهاتم شیر آهو
میشه آرامشو حس کرد بیشکنجه بی هیاهو
سر بکشیم این اوتوبانو عشقه من درشکه میخواد
ما مکافات زمینیم وسط این همه خون باز
ما دوتا قوی سیاهیم که پرامونو بریدن
دیگه جلد فاضلابیم جلد دود و دم و آهن
ماهو رنده کن تو دستام پشته شهر بد قواره
من که پابنده تو هستم اگه آینده بزاره
خون نمیرسه به مغزم کیه لکنت زبونم
بزار تو حریمه رویات یه پناهنده بمونم
تو نماد شرمم باش توی جنگل سپیدار
ما دوتا نقاشی میشیم روی دیواره یه یک غار

رضا یزدانی قوی سیاه