اشتراک با دوستان

متن ترانه

احساس می‌کنم تو رو ازپشت اینهمه سکوت
تو کافه بارون می‌گیره وقتی می‌شینم روبه‌روت
از راه که می‌رسی بازم عطرت می پیچه تو هوا
فنجونمو پر می‌کنی از حس طعمی آشنا
وقتی نگاهم می‌کنی خورشید تکراری می‌شه
همین‌جا روی میزمون رود عسل جاری می‌شه!
حوا تویی! هر جا تو باشی بهشته
سیبی که چیدی ابتدای سرنوشته
کافه، خیابون، خونه یا هر جا که باشیم
می تونیم از دنیا و تلخی هاش جداشیم
چیزی بگو بانوی من! کلافه ام از این سکوت
میشکنه بغض آخرم وقتی میشینم روبروت
چیزی بگو شاید صدات حریف دلتنگی بشه
شاید شب سیاه سفید از واژه هات رنگی بشه
شاید که بیدارم کنی از خوابی که کابوسمه
دارم به دریا می زنم چشمای تو فانوسمه
حوا تویی! هر جا تو باشی بهشته
سیبی که چیدی ابتدای سرنوشته
کافه، خیابون، خونه یا هر جا که باشیم
می تونیم از دنیا و تلخی هاش جداشیم

رضا یزدانی کافه بهشت