متن ترانه

ای ساربان ، آهسته ، آهسته ران که آرام جانم ، جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم ، دل ستانم می رود
محمل بدار ای ساربان ، تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان ، گویی روانم می رود
او می رود دامن کشان ، من زهر ، من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان ، کز دل نشانم می رود
ای ساربان آهسته ، آهسته ران که آرام جانم ، جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم ، دل ستانم می رود
با آن همه بیداد او ، وین عهد ، وین عهد بی بنیاد او
در سینه دارم یاد او ، یا بر زبان ، یا بر زبانم می رود
باز آی و بر چشمم نشین ، ای دل ستان ، ای دل ستان نازنین
که آشوب و فریاد از زمین ، بر آسمان ، بر آسمانم می رود
من مانده ام مهجور از او ، بی چاره ، بی چاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او ، در استخوان ، در استخوانم می رود
باز آی و بر چشمم نشین ، ای دل ستان ، ای دل ستان نازنین
كه آشوب و فریاد از زمین ، بر آسمان ، بر آسمانم می رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوع ، هر نوعی سخن

روزبه نعمت الهی کاروان زندگی