اشتراک با دوستان

متن ترانه

اون که در اوج صداقت با تو پاک و بی ریا بود اونکه غرق عشق پاکش از همه دنیا جدا بود
اونکه چشمای نجیبش جز تو هیشکی رو نمیدید اونکه میتونست رها شه ولی موندو عشقو فهمید
اون منم اون منم اون منم اون منم اون منم اون منم اون منم
اونکه اتفاق عشقش آسمونو بوسه میزد شبا رو با خاطراتش تو خیابون پرسه میزد
فکر نمیکرد که یه روزی روزگار تنهاش بذاره یه غم سنگین تازه رو همه غم هاش بذاره
فکر نمیکرد که شاید دل عشقش جای دیگست فک نمیکردش که یارش توی یه دمیای دیگست
اونکه تو رسم رفاقت بدتر از غریبه ها بود دل سنگ و نارفیقش به سیاهی مبتلا بود
اونکه در اوج تظاهر قلبمو نابود میکرد دلش از دروغ سرشار عشقو وانمود میکرد
اون تویی این منم اون تویی این منم اون تویی این منم اون تویی این منم

سیامک عباسی اون منم