اشتراک با دوستان

متن ترانه

فاز ميوه چيدن دارم پا درخت زنم بگه حامِلَس
بِرَم سَروَقته يه کارِ پاره وَقت پاک باشه سابِقم
را بِرَم تو خيابونا طوري که حِس کنم مايه هَس
بِخَرم هرچيِ تو خونه لازِمَم پول باشه
نقد قدي که پُشتِ اِسمَم آقا بِگَن
نَپُرسم اومَده قبضِ آب چِقد خارج از مسائل مالي
کاري اداري تِجاري حساب کتابي
هميشه حِس ميکنم توم يه جاي خالي
که مياره گاهي فِشارَمو پايين
انگا دنباله يه چيم که ني
دارَم انتظارِ مريخ از زِمين
اي جُفپا ** به اين
حِس که ندوني چرا خسته اي
جون تو ميخواستم چن رو پيش
بزنم به دشت و دَمن نه گوشي ببرم
نه گوشي که بهش توضيح بدم ميکِشم ا‌َ تو چي
يه لاحاف رو يه پتو زير فقط صدا بياد اَ طوطي
عودو درآرم اَ قوطي بريم با خدا تو فازِ ملکوتي
جام خاليه رو موجاي اَبرا کي
به کيه ميخوام آسمون شه دريا
ميخوام يه پنجره بسازم نه که وا کنم
رو امروز صدي مگه؟ چسبيدي به فردا
به يه تار بندي پيوند بادي
همه چي دسته تو تو انتخاب آزادي
زير پات صاف ني رو گسل وايسادي
اون رون روز ميرسه که از ارتفاع اُفتادي
راضيه خونواده اَزت اَ حال رفيقت خبر داري اَصن
حواست هس ته دلاشون خالي نشن
ماهي يه با ميبريشون يه جاي قشنگ
خوبن چون تورو دارَن ميپُرسي
چِطورين ميگَن فوق العادَن ؟
زنگ ميزني عزيز بگي خوبي
مادر مايحتاجشونو تو خونه دارن
منو تو کجاي کاريم ؟ خدا ميخايم يا خداي مالي؟
خودمونيم و يه زندگي مايه داري همين ؟
پس چي بمونه يادگاري
گيريم تَش دَرومد چِشايِ فاميل
گيريم اَصن کلِ پسر دايي خوابيد
تاحالا به کَسي حال دادي
نباشي حِس ميشه جايِ خاليت ؟
اَ خيليا يه وزنه موند تو جيبِ نوه هاشون رفتن
متن آهنگ ملکوتی شایع
خيليا ديگم عکسشونو بوسيديم
با اينکه نه پول داشتن نه خوش عکسَن
امّا تا بودن بود شيريني بدون قند تو قندون
لااقل کسيو نرنجوند پول نداشت ولي آدم بود
جام خاليه رو موجاي اَبرا
کي به کيه ميخوام آسِمون شه دريا
ميخوام يه پنجره بسازم نه که وا کنم
رو امروز صدي مگه؟ چسبيدي به فردا
به يه تار بندي پيوندِ بادي
همه چي دسته تو تو انتخاب آزادي
زير پات سفت ني رو گُسل وايسادي
اون رون روز ميرسه که از ارتفاع اُفتادي
رفته رفته تحليل ميري کم ميشه ا‌َ دونه موهات
تو فکر راه ميري تو اُتوبان تو و کشِ دوره پولات
تو وُ يادِ اون موقع که جون بود توي مفصلات خون بود
روي جدولا قربوني اذون صداي رَبنا
يادِ اون موقع که آقاجون ميگف ببخشين
اما واسه همه مهم که تهش ميرسه به من چي
هممون همينيم مُدعي تش پشيمون
دست هممون گچي موند ديگه خبري ني اَ ديروز
خبر داري که ديگه برنميگرديم ؟
يادت نره يادت نره يادت نره زندگي کن
جام خاليه تو موجاي اَبرا کي
به کيه ميخوام آسِمون شه دريا
ميخوام يه پنجره بسازم نه که وا کنم
رو امروز صدي مگه؟ چَسبيدي به فردا
به يه تار بندي پيوند بادي
همه چي دسته تو تو انتخاب آزادي
زير پات صاف ني رو گُسل وايسادي
اون رون روز ميرسه که از ارتفاع اُفتادي

شایع ملکوتی