اشتراک با دوستان

متن ترانه

یادِ تو افتادم توبه رفت از یادم
جانِ خسته ام را به دستِ تو دادم
با چشمانِ بسته به پایت افتادم
دور از عشقت حالا در دستِ بادم
چه آسان شکستم آن عهدی که بستم
محکم تر گرفتم دستت را در دستم
گفتم دردِ من را درمان کن که خستم
دردم را ندیدی من توبه شکستم
من توبه شکستم
لعنت به اون لحظه که چشمم به چشمِ تو دوختم
نفرین به عطشِ عشقی که من در آن سوختم
سوختم ... سوختم
چه آسان شکستم آن عهدی که بستم
محکم تر گرفتم دستت را در دستم
گفتم دردِ من را درمان کن که خستم
دردم را ندیدی من توبه شکستم
من توبه شکستم
لعنت به اون لحظه که چشمم به چشمِ تو دوختم
نفرین به عطشِ عشقی که من در آن سوختم
سوختم ... سوختم

شهرام شکوهی توبه شکستم