متن ترانه

عاشق شدم از شوق می گفتم به فریاد
از هرچه غیر از عشق باشد گشتم آزاد
اما چه آسان عشق من دادی تو برباد
نام مرا هم تا کنون بردی تو از یاد
ای داد بیداد
ای داد بیداد
گفتم به دل گم گشته را پیدا نمودم
من هم دلی در سینه ای شیدا نمودم
با دست خود من خویش را رسوا نمودم
صید گرفتاری شدم در دام صیاد
ای داد بیداد
ای داد بیداد
فریاد من را جز خدا فریاد رس نیست
کس همدم این خسته ی بی هم نفس نیست
تا لحظه ی مرگ گر بگریم باز بس نیست
این خانه بی تو بهر من جز یک قفس نیست
چون قطره ی اشکی که از چشم من افتاد
افتادی اما کی توانم بردت از یاد
ای داد بیداد
ای داد بیداد
اینک من و تو تنهای تنها
هریک گرفتار غمگین و رسوا
روز تو بی من شب میشه اما
بی تو رسم من تا صبح فردا
آن عشق سوزانت چه شد اشک لرزانت چه شد
شعله شد بر جانت افتاد
ای داد بیداد
ای داد بیداد
سوگند و پیمانت چه شد قلب ویرانت چه شد
ناله شد در سینه فریاد
ای داد بیداد
ای داد بیداد

علیرضا افتخاری ای داد بیداد