متن ترانه

عشق بازی
عشق بازی نه من آخر به جهان آوردم
یا گناهی است
یا گناهی است که اول من مسکین کردم
ای که پندم
ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تونبودی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم
عهد کردیم
عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم
وگر این عهد
وگر این عهد به پایان نبرم نا مردم
عهد کردیم
عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم
وگر این عهد
وگر این عهد به پایان نبرم نا مردم
راست گویند
راست گویند تو مرا شیفته می گردانی
گرد عالم
گرد عالم به چنین عشق نه من می بندم
تو که از صورت حال دل ما بی خبری
غم دل
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
عشق بازی نه من آخر به جهان آوردم
یا گناهی است
یا گناهی است که اول من مسکین کردم
خدای خدای دل ها
روز دیوانه
روز دیوانه جزا دست من و دامن تو
تا بگویی
تا بگویی دل سعدی به چه جرم آزردم
عشق بازی
نه من آخر
به جهان آوردم
عشق بازی
نه من آخر
به جهان آوردم
عهد کردیم
عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم
وگر این عهد
وگر این عهد به پایان نبرم نا مردم
عهد کردیم
عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم
وگر این عهد
وگر این عهد به پایان نبرم نا مردم
عشق بازی نه من آخر به جهان آوردم

علیرضا افتخاری جام محبتش