علیرضا عصار خوابی از جنس بلور
متن ترانه
خواب دیدم خوابی از جنس بلور
خواب گردانی که میرفت سوی نور
باز بوی عشق بود و یاس بود
باز خوابم سرخوش از احساس بود
باز گویی دل هوای مکه داشت
یک نفس در کربلای فکه داشت
رمل بود و عشق بود و ماسه بود
بین ابروها رد قناسه بود
خوابی از تخریبچیها مست مست
خواب گردانی که خط را میشکست
خواب دورانی که بودم در ستیز
خواب ماندن در پس یک خاکریز
خواب خیبر خواب خوب ناجی است
هرکه خیبر گو یاران حاجی است
خواب دیدم خوابی از غوغای دین
یک نماز ساده در میدان مین
رمز یا زهرای یاران سرکش است
هر نت آوازشان یک ترکش است
حور بود و عشق در خون داشتیم
تا سحر غوغای مجنون داشتیم
خواب دیدم خوابی از جنس بلور
خواب گردانی که میرفت سوی نور
باز بوی عشق بود و یاس بود
باز خوابم سرخوش از احساس بود
باز گویی دل هوای مکه داشت
یک نفس در کربلای فکه داشت
رمل بود و عشق بود و ماسه بود
بین ابروها رد قناسه بود
خطی از پروازهای بیفروغ
سویهی پروازشان اروند بود
خوابی از پرواز مرغان سوی دشت
خوابی از غواصهای فجر هشت
هر شب حمله شبی صاف و نجیب
خطشکن مردان گردان حبیب
یاد باد آن روز سالک داشتیم
مردی از گردان مالک داشتیم
خواب دیدم خوابی از جنس بلور
خواب گردانی که میرفت سوی نور