اشتراک با دوستان

متن ترانه

از کدامین قبیله می آیی.؟
قبله ی سبز آرزوهایم
نه مگر وقت رفتنت گفتی
میروم با غروب می آیم
بعد تو هر پسین دلتنگی
پنجره پنجره نگاه شدم
شب که شد اشکها مرا بردند
رفتم و همنشین آه شدم
همه ی جاده های خاک آلود
می شناسند انتظارم را
در دل خود برای همدردی
گریه کردند انتظارم را
نکند شهر شرقی خود را
ای سفر کرده برده ای از یاد.؟
یا که شاید سپرده ای دیگر
غربتم را به هر چه بادا باد.؟
بی تو ای مهربانتر از خورشید
فصل هایم همه زمستانی است
بی تو اینجا بهار هم حتی
چشم هایش همیشه بارانی است

قاسم افشار عکس غروب