اشتراک با دوستان

متن ترانه

رفتی و گفتی خدانگهدار
بهت گفتم میری شالتو بردار
شاید سردت شه هوا داغونه
کاشکی اسمم رو یادت بمونه
رفتی و حسی مثل دلشوره
بهم می گفت قلبت از دلم دوره
خنده هات می گفت دیگه آزادی
گریه می کردم دست تکون دادی
وقتی میرفتی آسمون ترس شد
بارون بارید و حالم بدتر شد
رفتی و من تو اوج دلسردی
هی دعا کردم کاشکی برگردی
یادته اون روزی که همو دیدیم
بارون بارید و کلی خندیدیم
چقد راه رفتیم تو هوایی سرد
نم نم بارون خیسمون کرد
زیر اون بارون چشمتو بستی
گفتی همراهم تا تهش هستی
گفتی می مونی تو غم و سختی
یادته آره ؟ پس چرا رفتی
بی نشون از تو من می گردم
کل این شهرو زیر و رو کردم
باد و بارون زد کلی غم اومد
دیگه از بارونم بدم اومد

مجید خراطها بارون Rain