اشتراک با دوستان

متن ترانه

خبری ازت ندارم خیلی بیتاب تو بودم
اومدم سراغت اما پر گریه شد وجودم
خیلی دلتنگ تو بودم گل مهربون و نازم
نمی دونم چرا اینجام یا اصلا چم شده بازم
اون همه قول و قرارا اومدم یادت بیارم
اما انگار دیگه راهی واسه برگشتن ندارم
اینجا گلبارون امشب چقدر این فضا غریبه
چرا من هیچی نمی گم چرا می خندم عجیبه
آخه مجبورم بخندم کسی اشکامو نبینه
حالا کو تا باورم شه سرنوشت من همینه
به نظر میای که امشب از قلم افتاده باشم
آرزوم بود که من امشب پیش تو وایساده باشم
چه لباسای قشنگی بت میاد چقدر عزیزم
تو می خندی و من از دو دارم اشکامو می ریزم
خوش سلیقه هم که بودی اره بهتر از من اونه
سرتره ازم می دونم اون که می خواستی همونه
تازه فهمیدم حسودم دست تو تو دست اونه
ای خدا انگاری اونم نقطه ضعفمو می دونه
حالا تو دست تو حلقه است دست اون حلقه تو دستات
یا من اشتباه می بینم یا دروغ بود همه حرفات
بلی رو بگو گل من تو ازم خیری ندیدی
آرزوم بود که ببینم تو تو رختای سفیدی
حالا هر دو حلقه داریم تو تو دستت من تو چشمام
تو زدی من اما موندم زیر قولت روی حرفام
برو خوشبخت شی عزیزم تو ازم خیری ندیدی
آرزوم بود که ببینم تو تو رختای سفیدی
بلی بگو گل من بگو و شرشو بکن
من و زندگی بی تو باورم نمیشه اصلا
داره سردم میشه کم کم خیس از اشکام لباسام
همه گریه هام و کردم اشکی هم نمونده واسم
می زنم بیرون از اینجا بلی رو می گی نباشم
می رم اون بیرون یه گوشه دست به دامن خدا شم
بلی رو گفتی تموم شد دیگه این آخر کاره
هی می خوام بگم مبارک ولی بغضم نمی ذاره
هق هقم تبریک من بود من واسه تو گریه کردم
قطره قطره های اشکو به تو امشب هدیه کردم
امشب تو چشمت عزیزم نمی دونی چی کشیدم
اما کاش اشکام نبودن تو رو باز بهتر می دیدم
دیگه چشمام نمی بینه دستمم نمی نویسه
دلخوشیم مین یه نامه است گر چه اینم خیسه خیسه
آخرین جمله نامه ام اینه از ته وجودم
برو خوشبخت شی عزیزم خیلی عاشق تو بودم

مجید خراطها یادم بیار