متن ترانه

تلخی نکند شیرین زغنم

خالی نکند از می دهنم

عریان کندم هر صبحدمی

گوید که بیا من جامه کنم

در خانه جهد مهلت ندهد

او بس نکند پس من چه کنم

تنگ است بر او هر هفت فلک

چون می‌رود او در پیرهنم

تلخی نکند...

از زهره‌ی او من شیردلم

در عربده اش شیرین سخنم

گفته‌ است که تو در چنگ منی

من ساختمت چونت نزنم

من چنگ توام که توام که توام

دردست توام ز توام ز توام

زخمت بزنی(زخمت نزنی) من تنتنم

من ددرم من دررم دددم دررررررم

محسن نامجو تلخی نکند