متن ترانه

دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی‌شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که باز بینیم دیدار آشنا را

دیدار آشنا را...

ای صاحب کرامت شکرانه‌ی سلامت

روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را

درویش بی‌نوا را...

دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که باز بینیم دیدار آشنا را

دیدار آشنا را...

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

با دشمنان مدارا...

ای صاحب کرامت شکرانه‌ی سلامت

روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را

درویش بی‌نوا را...

دل می‌دود دِ دَدَم داحب‌دِدان دُدا دا

دردا که داز بنهان داهد شد آشکارا

کشتی‌‌شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که باز بینیم دیدار آشنا را

دیدار آشنا را

محسن نامجو دل می رود