اشتراک با دوستان

متن ترانه

با من بمون ای همسفر
با من که از ره خسته ام
با جــام لبـريـز نگـات
از هستی خـود رسته ام
با من بمون ای همزبون
تـو ايـن شب دلـواپسی
با من که تنها مونده ام
در لحظـه هـای بيـکسی
ای يادگار از تو غرور زخمی ام
ای فارغ ازمن فارغ از يادت نيم
بر من رقيبم را پسنديدی ولی
شادم که ميدانی و ميدانم کيـم
شادم که سودايي ندارم
در سينه غوغـايي ندارم
آيينه ام خو کرده با شب
چشمی به فردايي ندارم

محمد اصفهانی یادگار