اشتراک با دوستان

متن ترانه

چشمات داره دیوونم میکنه
شده رویای این شبای پُر از دردم
آروم نمیشد قلبم تا وقتی دلمو با رویای تو آشنا کردم
صد بار خیره میمونم به عکسات توو نگاهم بارون میگیره کجایی تو
شاید به من احساسی نداری ولی قلبم نداره تاب جدایی تو
میدونم که دوستم داری یه جورایی بی قراری بسه این دوری
منم حالِ تورو دارم به جنون میکشه کارم آخه اینجوری بسه این دوری
میگی از عشقم بیزاری دیگه داری کم میاری سخته مجبوری
بخدا راهش این نبود میتونستی راحت بگی نه که اینجوری
سخته این دوری…
چشماتو رو من میبندی حالا خیلی دیره
حالا که قلبم از هر چیزی جز عشقت سیره
این وابستگی مارو میکشه یه روز آخر
میری ولی قلبم هرگز نمیکنه باور
میدونم که دوستم داری یه جورایی بی قراری بسه این دوری
منم حالِ تورو دارم به جنون میکشه کارم آخه اینجوری بسه این دوری
میگی از عشقم بیزاری دیگه داری کم میاری سخته مجبوری
بخدا راهش این نبود میتونستی راحت بگی نه که اینجوری
سخته این دوری…

مسعود سعیدی جنون