متن ترانه

زسر شوق تو ای مه رفتنی نیست

غم عشقت به هرکس گفتنی نیست

ولیکن شعله ی مهر و محبت میان مردمان بنهفتنی نیست میان مردمان بنهفتنی نیست

اگر شیر و اگر ببری اگر گور

سر انجامت بود جا در ته گور

تنت در خاک باشد سفره گستر به گردش مور شمار عقرب و مور به گردش مور شمار عقرب و مور

زهجرونت هزاران بیشه دیروم

همیشه زهر غم بر شیشه دیروم

زناسازی یه وقتا گردشه چرخ، فغان و آه و زاری پیشه دیروم

به سر شوقه سر کویه تو دیروم به دل مهر آی مه روی تو دیروم

بتِ من کعبه ی من قبله ی من تویی هر سو، نظر سوی تو دیروم تویی هر سو ، نظر سوی تو دیروم

بتِ من کعبه ی من قبله ی من تویی هر سو، نظر سوی تو دیروم تویی هر سو ، نظر سوی تو دیروم

ملک‌ محمد مسعودی تصنیف شعله ی مهر