اشتراک با دوستان

متن ترانه

هر سال تو این لحظه ها حالم همینه
انگار که، غرقِ یه حسِ اظطرابم
چند ساعت دیگه درست، یک سال میشه
یک سال میشه که نمیتونم بخوابم
هر سال توو این لحظه ها حالم همینه
انگار سرریزم از احساس رسیدن
حس میکنم بدجور نزدیکی به خونه
وقتی که مردم ، بوی عیدی گوش میدن
حوّای خوبم ،چیدنت یک سیب که هیچ
من پشت ردّت توو دل آتیش میرم
حس میکنم آدم به دنیا اومدم تا
این سیبُ از، دستای تو عیدی بگیرم
تنها زمانِ سال که ،هم خوبه حالت
هم با خودت درگیر حس دردی ای دل
کاری ندارم عید ،برمیگردی یا نه
تو هر زمان سال که برگردی عیده
هفت سین امسال ُ کنار ایینه چیدم
تا لحظه لحظه جای خالیتُ ببینم
تقویم امسالم تموم شد
بسّ ِ برگرد
تنها محاله، پای این سفره بشینم
حوّای خوبم چیدنت، یک سیب که هیچ
من پشت ردّت توو دل آتیش میرم
حس میکنم ادم به دنیا اومدم تا
این سیبو از دستای تو عیدی بگیرم

مهدی یراحی عیدی