اشتراک با دوستان

متن ترانه

میترسم این احساس تو حسی که عاشق هنوز
آخر به دست روزگار ساده عوض بشه یه روز
میترسم این برق چشات که روشن توی شبام
یه شب به خواست روزگار کوه آتیش شه زیر پام
میترسم از تنها شدن از این نگاه رفتنی
ترسم رو بیشتر میکنی وقتی نمیگی با منی
میترسم از تنها شدن از این نگاه رفتنی
ترسم رو بیشتر میکنی وقتی نمیگی با منی
وقتی این روزها می دونم مثل خودم خیلی کمه
بی اعتمادم نه به تو بی اعتمادم به همه
بدبینی من به تو نیست اگه دارم شک میکنم
من این روزها به سادگی به چشمامم شک میکنم
میترسم از تنها شدن از این نگاه رفتنی
ترسم رو بیشتر میکنی وقتی نمیگی با منی
میترسم از تنها شدن از این نگاه رفتنی
ترسم رو بیشتر میکنی وقتی نمیگی با منی
میترسم از.تنها شدن از این نگاه رفتنی
ترسم رو بیشتر میکنی وقتی نمیگی با منی
میترسم از تنها شدن از این نگاه رفتنی
ترسم رو بیشتر میکنی وقتی نمیگی با منی

ناصر صدر میترسم