اشتراک با دوستان

متن ترانه

نغمه ی تلخی رو باز داره می خونه باد زیر لب
پر شده غصّه و غم تو سکوت و سیاهیه شب
دستای باد
رو تن خاک
میکشن فرشی از پیکر پرپر غنچه ی پاک
تو دل شب
صورت ماه
شده پنهون پشت پرده ی ابرای سرد سیاه
امّا آخر یه روز می ره غم از دلا
خورشید عشق بازم می تابه اون بالا
می شینه اشک شوق به روی گونه ی سرخ گلا
وقتی خورشید میاد
سر میان غصّه ها
دوباره عطر یاس می پیچه هر کجا
چشمای منتظر میشن از دام شب دیگه رها
ابرای تیره و شبای سرد و تار
میخوان انگار بشن همیشه موندگا
قلبا شکستن و واسه طلوع عشق بی قرار
امّا آخر یه روز می ره غم از دلا
خورشید عشق بازم می تابه اون بالا
می شینه اشک شوق به روی گونه ی سرخ گلا
وقتی خورشید میاد
سر میان غصّه ها
دوباره عطر یاس می پیچه هر کجا
چشمای منتظر میشن از دام شب دیگه رها
وقتی خورشید میاد
سر میان غصّه ها
دوباره عطر یاس می پیچه هر کجا
چشمای منتظر میشن از دام شب دیگه رها

گروه آریان خورشید عشق